۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

نكند كفش هاي تحملمان پاره شود ...

كوير دل بزرگي دارد كه دق نمي كند
ما سال هاست آواز انتظار از حلقوم ساعت هايمان مي تراود
سال هاست دود غليظي از بغض فراق د رگلويمان مي پيچد
سال هاست با كسالت هاي آني , با دل مشغولي ها ي كال , گاهي با غم نان مدارا مي كنيم
سال هاست با توييم و بي توييم ,
اما با اميد نفس مي كشيم
گاهي مي گويم ...
نكند كفش هاي تحملمان پاره شود ؟؟؟
و چشم دلمان از مدارا بلغزد؟؟؟
نه نمي شود ...
فردا باز هم خورشيد در آسمان قدم مي زند
تو را به خدا بيا و تا جام اين فصل دلتنگي ما از ارديبهشت خالي نشده
آيه هاي عدالت را در گوش زمين نجوا كن


با عرض معذرت از نويسنده كه تغييري ناخواسته در آن ايجاد شده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر